در این پست با فرض ششم از ۹ فرضیهی اشتباه که استیو بلنک آنها را برای بسیاری از شرکتهای نوپا، زیانبارتر از هر چیز دیگر می داند آشنا شوید.
اکثر شرکتهای نوپا عنوانهای شغلی را از شرکتهای باسابقه اقتباس کردهاند، اما به یاد داشته باشید که این عنوانهای شغلی مربوط به سازمانهایی است که یک مدل کسبوکار مشخص را به اجرا درمیآورند.
عنوان فروش در یک شرکت باسابقه به معنای تیمی است که بارها و بارها کالای مشخصی را به گروه مشخصی از مشتریان مطابق باقیمت، شرایط و ضوابط استاندارد، به فروش میرسانند.
شرکتهای نوپا دارای هیچیک از عوامل یادشده نیستند. درواقع هیچیک از این عوامل برای آنها مصداق ندارد.
ازآنجاییکه مشتریان هدف، ویژگی محصول و نحوه ارائه محصول، ممکن است روزانه تغییر یابند، مدیران شرکتهای نوپا نیاز به مهارتهای متفاوتتری نسبت به مجریان و مسئول فروش کالا در یک شرکت باسابقه دارند.
کشف مشتری نیازمند افرادی است که خود را با تغییرات، هرجومرج و آموختن از شکست، وفق دهند و بهسادگی در شرایط پرخطر، بیثَبات و بدون هیچگونه نقشه راهی، فعالیت کنند.
بنابراین، شرکتهای نوپا باید از افراد خلاق که بهعنوان کارآفرینان شناخته میشوند، در کار خود بهره ببرند. این گروه از افراد آماده یادگیری و اکتشاف هستند و بسیار کنجکاو و خلاقاند. آنها باید مشتاق تلاش برای یافتن یک مدل کسبوکار قابل تکرار و مقیاسپذیر باشند. بهاندازهای چالاک باشند که با تغییرات روزمره وفق یابند و «بدون داشتن نقشه» عمل کنند. در طول یک روز، برای اجرای فعالیتهای مختلف حاضر باشند و از شکست استقبال کنند و از آن درس بگیرند.
مدیرعامل و معاونان شرکت وبون همگی دارای سابقه کار در شرکتهای بزرگ و باتجربه بودند. آنها از هرجومرج موجود در یک نوپا شگفتزده و ناراضی بودند و با بزرگ کردن شرکت، سعی در حل این مشکل داشتند.
ادامه دارد …
منبع: کتاب راهنمای کارآفرینان