در این پست با فرض چهارم از ۹ فرضیهی اشتباه که استیو بلنک آنها را برای بسیاری از شرکتهای نوپا، زیانبارتر از هر چیز دیگر می داند آشنا شوید.
فرهنگ کسبوکارهای نوپا بر «انجام دادن کار و پایان دادن سریع آن» تأکید دارد؛ بنابراین طبیعی است که رؤسای بخش مهندسی، فروش و بازاریابی همگی معتقدند که به دلیل مهارتهایی که دارند و نه به دلیل چیزهایی که میتوانند بیاموزند، استخدامشدهاند.
آنها حس میکنند که تجربهشان مرتبط با این سرمایهگذاری جدید است و تنها کاری که باید انجام دهند، این است که دانشی را که پیشتر برای مدیریت کارهای خود استفاده کردهاند، بهکارگیرند.
شرکتهای باسابقه مدل کسبوکاری را اجرا میکنند که در آن مشتریها، مشکلات و ویژگیهای موردنیاز محصول، همگی بهخوبی شناختهشدهاند؛
اما شرکتهای نوپا در وضعیت «تحقیق و جستوجو» برای آزمایش و اثبات هر یک از فرضیههای اولیه خود هستند.
آنها میتوانند مطالب بسیاری از نتایج هر آزمون بیاموزند و با اصلاح فرضیه و آزمایش مجدد به یک مدل کسبوکار قابل تکرار، مقیاسپذیر و سودآور دست یابند.
اجرای بیوقفه، بدون دانستن اینکه باید چه چیزی اجرا شود، جنایت است.
کسبوکارهای نوپا کار خود را با مجموعهای از فرضهای اولیه آغاز میکنند و اغلب این فرضیهها نادرستاند؛ بنابراین، تمرکز بر اجرا و تحویل یک محصول یا دادن خدمات، بر اساس این فرضیههای آزمایش نشده، رویکردی است که منجر به شکست کسبوکار میشود.
در مدل سنتی معرفی محصول، اعتقاد بر این است که راهاندازی شرکتی نوپا، فرایندی مرحلهبهمرحله، متوالی و صرفاً اجرایی است.
هر مرحله به شکلی منطقی مقداری از پیشرفت را نشان میدهد که میتوانیم آن را در یک نمودار پرت[۱] (یک تکنیک مدیریت پروژه است که نشاندهنده مراحل و زمان موردنیاز برای تکمیل پروژه است) همراه مدتزمانهایی معلوم و منابع موردنیاز برای تکمیل طرح، نمایش دهیم.
هرکسی که یک محصول جدید را به مجموعهای از مشتریان بالقوه معرفی کرده باشد این را میداند که یک روز خوب با استقبال خوب مشتریها، به معنای دو قدم به جلو و یکقدم به عقب است.
توانایی آموختن از این گامهای اشتباه باعث تمایز یک نوپای موفق از کسبوکارهایی است که با شکست مواجه میشوند.
وبون نیز مانند همه کسبوکارهای نوپا که روی اجرای برنامه گامبهگام معرفی محصول جدید، تمرکز دارند، معاونتهایی برای بازرگانی، بازاریابی و مدیریت محصول استخدام کرد که هدف همه آنها به انجام رساندن فروش و اجرای شیوههای بازاریابی از پیش تعیینشده بهجای شنیدن سخنان مشتریها و کشف نیازهای آنان بود.
شصت روز پس از اولین تحویل محصول به مشتریها، این سه معاون استخدامشده، بیش از ۵۰ نفر دیگر را به استخدام خود درآوردند.
ادامه دارد …
منبع: کتاب راهنمای کارآفرینان
[۱]. PERT